علی♥رضاجونعلی♥رضاجون، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

•●✿ღ علیرضا عشق مامان وبابا ღ✿●•

وقتی که علیرضا زمین میخوره

1393/3/20 10:15
7,273 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستای خوبم

یه هفته پیش بود که علیرضا رفت تو محوطه خونمون بازی کنه همینجور سرگم بود و بدوبدو

میکرد که خورد زمینو یکم زانوش خراش برداشت.

یه گریه زاریایی که نمیکرد.هرچی بهش میگفتم خوب میشه مامان جون چیزی نشده

اونم میگفت نه خوب نمیشه و گریه میکرد.

تا اینکه

یه ساعت بعدش باباش بهش گفت بیا بریم برات بستنی بخرم تا پات خوب بشه

اینم شادوشنگول Yahبا باباجونش رفت سوپری سر کوچمون

موقعی که وارد خونه شدن دیدم که این گریه هاش بیشتر شده از باباش پرسیدم که چی شده

اونم گفت:

تو مسیر رفت و برگشت به خونه چند بار خورده زمین

وقتی شلوارشو درآوردم دیدم زانوش حسابی زخمی شده بچم من براش غصه میخوردم اونم بلند بلند گریه میکرد

ومیگفت:خداجون خدا خدا خوب نمیشه

تا اینکه گفتیم زانوشو باندپیچی کنیم شید آروم بشه

ولی جاتون خالی حسابی گریه کرد .وتا چند روز لنگان لنگان راه میرفت

حتی تو خوابم مواظب پاش بود

اینم چندتا عکس از پای باند پیچی شدش

ببینین تورو خدا چه اداهایی در میاره که میخوام ازش عکس بگیرم

میبینین حتی زانوشم خم نمیکنه سر غذا خوردشم همینجوری بود

جرات نداشتیم به پاش دست بزنیم

اینم از ماجرای ما و علیرضا ولی خداییش اینقده ناز میکنه

با خودمون میگیم اگه این دختر بود چی میشدSurprise

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

♥مامان متین جون♥
25 خرداد 93 12:23
قهقهه] دیگه حرفی ندارم
سهیلا
2 تیر 93 20:10
اوووووووووووووووه چقد لوووووووووووس بابا ناسلامتی پسره وا اینقده تیتش مامانی بارش نیار فردا زنش بیچارس وای وای وای
نسیم ღمامان علیرضا جونღ
پاسخ
چیکار کنم خاله خودش این جوری شده